در سرزمین میانه …
امروز، با چند نفر خارج از شهر بودیم در برابر تپههای سبز تودرتو؛ که تنها فرد اهل اینجا، بیمقدمه گفت: «راستی … میدونستین اینجا همون شایر ارباب حلقههاست؟!»
قبل از این که با هیجان وارد گفتوگو شوم، یکی از بچهها پرسید: «راستی؟ دقیقاً کجا فبلمبرداری شده؟!» گویندهی اول با ناامیدی سعی کرد توضیح بدهد: «نه … فیلم که تو نیوزلند بوده … منظورم این بود که تو کتابش، شایرو از اینجا گرفته …» میخواست بیشتر توضیح بدهد که وارد بحث شدم و از تنهایی نجاتش دادم. اما بعدش، بیاختیار فکر کردم … نگاهی به این نقشه بکنید. نقشهی سرزمینهای میانه. میبینید شایر کجاست؟ بقیهی جاها را هم ببینید. مهمترین جای ماجرا بعد از شاید، سرزمین گوندور است. جایش را روی نقشه میبینید.
خوب. حالا نگاهی به این نقشه بکنید. نقشهی اروپا. حالا شایر را پیدا کنید. و سؤال مهم: گوندور کجاست؟ اسمش چیست؟ شهر زیبای میناس تریت –پایتخت گوندور- چهطور؟!
سی.اس.لوئیس و تالکین، نویسندگان دو فانتزی مشهور نارنیا و ارباب حلقهها، دوست بودند و داستانها را در یک زمان نوشتهاند. نارنیا هیچ ابایی ندارد از اشارهی مستقیم به مسیحیت. در سرزمین نارنیا، آدمهای بد، افرادی هستند که اهل سرزمینهای خشک جنوبند و از نارنیای سبز، دور. آنها دستار به سر میبندند و شمشیرهایشان منحنی است. جالب آن که با وجودی که در داستان سرشت آدمها و نحوهی ورودشان به جهان نارنیا کاملاً مشخص است، چیزی دربارهی این آدمبدها و منشأ آنها نمیخوانیم. گویی اینها سرشتی کاملاً جدا از انسانهای پاک نارنیایی، آفریدگان اصلان شیر دارند.
اما راستش، دربارهی ارباب حلقهها کمتر فکر کردهبودم. شاید برای همین امروز مبهوت شدم. شاید حتی برای تالکین هم چیزی اینقدر واضح نبوده. این که …
جای گوندور، سرزمین مقدس، سرزمین پادشاهان، نسبت به شایر، همان جای سرزمین مقدس فلسطین است به اروپا. این که نام موردور، چهقدر شبیه مور است. (اروپاییها مسلمانان اسپانیا را مور مینامیدند که در قرون وسطی به همهی مسلمین تعمیم دادهمیشد؛ چون در مقاطعی تنها تماسشان با مسلمانان همان مسلمانان اسپانیا بود). این که چرا در نبرد بزرگ بر سر پایتخت بزرگ گوندور، چرا انسانها در هر دو جبههی خوب و بد حضور دارند؟ (بدها-آفریدگان اهریمن، فقط در آن جبهه هستند و الفها، آفریدگان پاک خدایان، فقط در جبههی نیک؛ اما انسانها هر دو طرفند. انسانهای طرف بد، سیهچردهاند و اهل سرزمینهای جنوبی که هرگز دربارهشان در کتاب نمیخوانیم.) حتی رنگ نقشه را نگاه کنید …
آیا تالکین عزیز داستان جنگهای صلیبی را در دروازههای اورشلیم – میناس تریت- در برابر هجوم سرزمین اهریمن، موردور، که به سوی شرق امتداد دارد نوشته؟ آیا ما ایرانیها در داستان ارباب حلقهها، بخشی از موردوری هستیم که اروپاییهای قرون وسطی هیچ نظری نداشتند که تا کجا ادامه دارد و به کجا میرسد؟
در مارس 3, 2010 در 7:43 ق.ظ.
بابا توهم توطئه! بابا ذهن زیبا! بابا کشف رمزهای ناموجود!…
ناطق سپس افزود: این نویسنده اجنبی ضد ا.سلا..م در کتابش سرزمینهای نزدیک به ارض مقدس را «مردار» نامیده و آن را محل زندگی اهریمنها و شیاطین توصیف کردهاست. آیا سزاوار نیست که او را «ارباب حقهها» بنامیم؟!
در جون 24, 2010 در 7:59 ب.ظ.
salam.aghaye dr dige khabari azatoon nist…..mese inke vatan boodin mashghalehatoon kamtar bood….forsati dashtin hamvatantoono ba neveshtehatoon khoshhal konid…..nemidoonam mano be ja miarin ya na?