جادو!
یکی از دوستان چند روز پیش در فیسبوک پیغامی گذاشته بود. نوشتهبود گاهی آنقدر پشت سر هم بدشانسی میآورد، که ایمان دارد حتماً طراحی پشت قضیه هست؛ چون احتمال این که فقط تصادفی این قدر بدشانسی پشت سر هم ایجاد شود، همان است که یک کودک نادان با ضربه زدن به دکمههای ماشین تایپ به صورت تصادفی یک مقالهی علمی بنویسد! این قضیه-اگرچه با نگاهش دربارهی بدشانسی آوردنش موافق نبودم- توی ذهنم بود تا دیروز که یکی دیگر از دوستان همین سؤال را دربارهی سرزمین گل و بلبلمان مطرح کرد. هرچه فکر کردم دیدم راست میگوید! صد و پنجاه سال است که متوجه شدهایم یک جای کارمان مشکل دارد و مرتب تلاش کردهایم و … هر بار به دلیلی همهچیز ویران شده. اگر آدم کمی بررسی کند، میبیند تصادفی هم که میبود، یک بارش باید میگرفت و آن اتفاقی که باید، میافتاد. یعنی فکر نمیکنم هیچ کشوری در دنیا باشد که تاریخ 150 سال اخیرش را بخوانی همهاش بدون استثنا حسرت باشد و ناکامی! یا طرف را در حمام فین کشتهاند؛ یا مشروطه با هزار امید و آرزو به رضاخان رسیده و دفن شده؛ یا خارجیها کودتا کردهاند؛ یا داخلیها قلع و قمعکردهاند؛ یا اصلاحطلبان گیجو ویج بودهاند؛ یا کودتای انتخاباتی شده و … و خلاصه آخر تصادفی هم که باشد بالاخره باید مثل این کشورهای دور و برمان حداقل یک برنامهی اصلاحی به سرانجام رسیدهباشد و صاحبش مثل آدم با عزت و احترام زندگیاش را کرده و هنوز هم محبوب و محترم بوده باشد …
آدم جداً خیال می کند یک طلسمی، نفرینی، جادوگری چیزی در این کوهای البرز پنهان شده و مرتب افسون میکند و گند میزند به این مملکت! چهطور میشود آخر؟ یعنی هربار هم یک دلیلی وجود دارد … حالا ما حتماً باید همهی دلایل ناکامی را یکییکی تجربه کنیم؟
آدم وسوسه میشود بنشیند داستان کسی را بنویسید که راه میافتد دنبال پاره کردن این طلسم لعنتی. عجب داستانی میشود!
پسنوشت: در این پست، از وبلاگ همیشه خواندنی آق بهمن، مجموعهی نسبتاً کاملی از سرودهای دلنشین این چند ماه جمع شده … هر یکی اش میتواند آدم را حالی به حالی کند. آخریاش که دیگر حرف را تمام کرده. فکر میکنم اینها و چیزهایی از این دست، تنها تولیدات فرهنگی این مملکتند در این سالها. تو خود حدیث مفصل بخوان از این وضعی که داریم …
در ژانویه 25, 2010 در 4:57 ق.ظ.
دیدی؟ دیدی؟ ایمان بیار! نظمی یهوه گون پشت همه این اوضاع هست!! 😉
در ژانویه 28, 2010 در 9:01 ب.ظ.
این سیستم نظردهی هم که مثل قبلی، جد و آباد می پرسه… نام و ایمیل لازم!
البته به هر حال بسیار زیباتر و دلپذیرتره… حالا تا بعد.